اتفاق عجیب در پرداخت عیدی بازنشستگان و شاغلان/ عیدی زنان بدون حق اولاد یا عائله مندی!
تاریخ انتشار: ۳ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۴۲۹۷۱۷
تبعیض جنسیتی در زیر پوستِ قوانین دستمزدی کشور به طور متناوب اما آهسته و بطئی در جریان است؛ در کارگاههای غیررسمی، زنان عموماً چون پشت و پناهی ندارند و در معرض بیکاریهای مدام یا مقطعی هستند، بسیار کمتر از مردان حقوق میگیرند و این تبعیضِ زیر پلهای، مصداق زیر پا گذاشتن حکم کلیِ «کار یکسان- مزد یکسان» است؛ این زنان عموماً در معرض استثمار دائم قرار دارند اما چون این کارگرانِ در معرض خطر و عموماً متعلق به دهکهای فرودست اجتماعی، پای رفتن به دادگاهها و شکایت کردن ندارند، هیچ دادخواهیای صورت نمیگیرد؛ تبعیض مداوم اما با چراغ خاموش!
تبعیض جنسیتی در «پرداخت عیدی پایان سال»
اما تبعیض جنسیتی در روابط کار، فقط محدود به کارگاههای غیررسمی و کارگران بیتخصص و فاقد بیمه نیست؛ برابری دستمزدی حتی در کارگاههای رسمی و برای بیمه شدگان شاغل و بازنشستهی صندوقهای مختلفِ بازنشستگی کشور نیز رعایت نمیشود؛ یک نمونهی روشن: عدم پرداخت مزایای عیدی به زنان بیمه شده (چه شاغل و چه بازنشسته).
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیست و چهارم بهمن ماه، علی بهادری جهرمی اظهار کرد: هیئت دولت عیدی پایان سال کارکنان دستگاههای اجرایی را یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان تعیین کرد. همچنین در راستای سیاستهای کلی خانواده مقرر شد در چارچوب اعتبارات قانونی به کارکنان متأهل مشمول کمک هزینه عائلهمندی و اولاد ۴۰۰ هزار تومان و به ازای هر فرزند تحت تکفل هم ۱۵۰ هزار تومان پرداخت شود.
این مبلغ، به تاسی روال سالهای قبل، بدون ذرهای تغییر، به بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی نیز تعلق گرفت؛ اما هرچندبار که این اطلاعیه رسمی را بازخوانی میکنیم، نشانی از تمایزگزاریِ جنسیتی یا فرقی در پرداخت بین زنان و مردان نمیبینیم؛ هیچ کجا اعلام نشد، مزایای عائله مندی و اولاد، فقط به مشمولانِ مرد پرداخت میشود.
با این حال، وقتی فیشهای عیدی صادر شد، زنان مشمول دیدند که از مزایای عیدی خط خوردهاند و نصیبشان فقط همان یک میلیون و ششصد هزار تومانِ عیدی پایه است؛ در روزهای پایانی بهمن، فیشهای عیدی بازنشستگان کارگری نیز صادر شد؛ زنان بازنشسته، مستمری بگیر و بازماندهی تحتِ پوشش سازمان تامین اجتماعی که گاهاً تنها نانآور خانه و سرپرست خانوار بودند، دریافتند که تنها عیدی پایه به آنها تعلق میگیرد، یک میلیون و ششصد هزار تومان بدون ریالی حق اولاد یا عائله مندی!
برای «برابری جنسیتی» قوانین روشن داریم؛ ماده ۳۸ قانون کار، در رابطه با ممنوعیت تبعیض جنسیتیِ دستمزد، صراحت دارد: «برای انجام کار مساوی که در شرایط مساوی در یک کارگاه انجام میگیرد باید به زن و مرد مزد مساوی پرداخت شود. تبعیض در تعیین میزان بر اساس سن، جنس، نژاد و قومیت و اعتقادات سیاسی و مذهبی ممنوع است.»
قانون کلیِ «کار یکسان- مزد یکسان» باید قاعدتاً دربرگیرندهی مزد و تمام مزایای حقوقی باشد؛ اما متاسفانه این قانون کلی در ارتباط با عیدیِ پرداختی به کارمندان دولت و بازنشستگان صندوقهای مختلف از جمله تامین اجتماعی رعایت نشده است.
«حق عائله مندی» زن و مرد نمیشناسد!
سیمین یعقوبیان (فعال زنان کارگر و مشاور امور بانوان کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان خراسان رضوی) در ارتباط با تبعیض در پرداخت عیدی به ایلنا میگوید: بر اساس قانون مدیریت خدمات کشوری، «کارمندان زن شاغل، بازنشسته و وظیفهبگیر مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری» که دارای همسر نبوده یا همسر آنان معلول یا از کار افتاده کلی باشد یا خود به تنهایی متکفل مخارج فرزندان باشند، از مزایای «کمک هزینه عائلهمندی و اولاد موضوع بند ۴ ماده ۶۸ قانون خدمات کشوری» برخوردار میشوند. به این ترتیب در صورتی که این شرایط وجود داشته باشد کارمند زن میتواند از کمک هزینه عائلهمندی و کمک هزینه اولاد استفاده کند. علاوه بر این، افرادی حق عائلهمندی و اولاد دریافت خواهند کرد که مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب هشتم مهر ماه سال ۱۳۸۶باشند به عبارت سادهتر کارمند دولت باشند. کارمند دستگاه اجرایی، فردی است که براساس ضوابط و مقررات مربوط، به موجب حکم یا قرارداد مقام صلاحیتدار، در یک دستگاه اجرایی به خدمت پذیرفته میشود.
او ادامه میدهد: قانونگذار با درنظر گرفتن این موضوع که شخصی که دارای فرزند است، مخارج بیشتری نیز خواهد داشت و بایستی کمک مالی به او صورت پذیرد، برای ایشان مبلغی حق عائله مندی در نظر گرفته است. پس مقصود از عائله، افراد تحت تکفل بیمه شده اصلی است که در قانون کار برای هر فرزند و در قانون مدیریت خدمات کشوری برای همسر و هر فرزند در نظر گرفته شده است. مطابق ماده ۸۶ قانون بیمه تأمین اجتماعی، ماده ۶۸ قانون مدیریت خدمات کشوری و قانون تفسیر بند (۴) ماده (۶۸) قانون مدیریت خدمات کشوری، «حق عائله مندی» یک حق همگانی بدون توجه به جنسیت فرد مشمول است که به کارگری که برای وی حق بیمه رد میشود و دارای فرزند بوده و یا فرزندی تحت تکفل خود داشته باشد و یا کارمند دارای همسر و فرزند، بدون هیچ تبعیض و تمایزی تعلق میگیرد.
یعقوبیان با تاکید بر اینکه «نه در قانون کار و تامین اجتماعی و نه در قانون مدیریت خدمات کشوری، هیچ نوع تبعیض جنسیتی در ارتباط با شمول حق عائله مندی و اولاد نمیبینیم»؛ استدلال میکند: بنابراین مصوبه عیدی امسال و بند۵ بخشنامه ۱۵۱۹۷۲مورخ ۲۷/۱۱/۱۴۰۰ که در آن بانوانِ مشمول صرفا یک میلیون و ششصد هزارتومان عیدی دریافت مینمایند و از ۵۰۰ هزارتومان حق همسر و ۱۵۰ هزارتومان حق اولاد محروم شده اند، یک تبعیض و بیعدالتیِ آشکار است.
او به اصل بیستم قانون اساسی اشاره میکند: «همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند» و نتیجه میگیرد:
«صدور اینگونه بخشنامهها، نه تنها با متن صریح قانون اساسی بلکه با نص و روح قوانین حمایتی خانواده و جمعیتی نیز مغایر است چراکه اگر مشکلات اقتصادی و معیشتی نبود، بانوان کار در منزل را در اولویت قرار میدادند و هرگز برای نان درآوردن بیرون نمیرفتند؛ حداقل توقع جامعهی بانوانِ کشور از مسئولانِ امر این است که نگاه یکسویه و جنسیتی نداشته باشند و در جهت استقرارِ برابری جنسیتی در تمام سطوح اجتماع، قوانین متون فقهی را به روز تفسیر یا تقنین نمایند.»
مگر من نانآور خانه نیستم؟!
زنان نتوانستند حق اولاد یا حق عائله مندیِ عیدی امسال را دریافت کنند؛ حتی زنانی که همسر از کارافتاده، بیمار و خانهنشین در منزل داشتند؛ حتی زنان مستمری بگیرِ اصلی و تبعی یا بازماندهای که همسر ندارند و خودشان سرپرست خانوار و قیم چند فرزند در خانه هستند.
یکی از این زنان که با مستمری دریافتی، هزینه زندگی خود و دو دخترِ دم بختش را با سختی فراوان تامین میکند، از عدم پرداختِ حق اولاد مبهوت مانده است؛ او میگوید: «ما چه فرقی با مردان داریم؛ مگر من نانآور خانه نیستم؛ مگر نباید خرج زندگی خودم و دخترهایم را بدهم؟!»/ ایلنا
منبع: فردا
کلیدواژه: زنان سرپرست خانوار زنان بیمه شده مزایای عیدی قانون مدیریت خدمات کشوری عائله مندی و اولاد تبعیض جنسیتی تامین اجتماعی حق عائله مندی یک میلیون حق اولاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۲۹۷۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولویت مجلس آتی تعیین تکلیف لایحه عفاف و حجاب باشد
به گزارش خبرنگار مهر، زهره طیبزاده یکی از نامزدهای راه یافته به دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس است. متن گفتوگوی خبرگزاری مهر با این نامزد انتخاباتی به شرح زیر است:
به نظر شما چه ایراداتی به مجلس فعلی وارد است؟
مجلس یک سازوکار پیچیده دارد که تخصصهای مختلف را میطلبد و متأسفانه در اکثر مجالسهای ما جدای از سوال شما درباره مجلس فعلی، که من پاسخ را کلیتر بیان میکنم، عرض من این است که احتیاج به تخصصهای مختلف دارد.
نمایندگان باید دارای سابقه اجرایی و تخصص خاصی باشند که به درد کمیسیونهای مجلس بخورد
دو ویژگی و محور اصلی که نماینده باید دارای آن باشد بحث تخصص خاصی است که به درد کمیسیونهای مجلس بخورد و دیگری داشتن سابقه اجرایی است. من فکر میکنم فردی که میخواهد در مجلس حضور یابد به جهت اینکه برای بخشهای اجرایی کشور قوانین را مینویسد یعنی راهنمای عمل برای بخشهای اجرایی کشور است باید از ساختارهای اجرایی کشور کاملاً آگاهی داشته باشد تا بتواند برای آن قانون نویسی کند یا اصلاح قوانین وقتی صورت میگیرد باید حتماً این اتفاق بیفتد.
نمایندگان مجلس، نهادهای اجرایی کشور را کاملاً باید بشناسد چون برای آنها قانون گذاری میکند پس کسی باشد که سوابق اجرایی قابل قبول داشته باشد میتواند در حوزه تقنین خیلی مدبرانهتر عمل کند و اگر تخصصهای لازم و مورد نیاز کمیسیونهای مجلس را داشته باشد جهت گیری در آن کمیسیون مدبرانهتر، اصولیتر و عقلانیتر خواهد بود. متأسفانه این مسائل در انتخاب لیستهای مطرح توسط کسانی که لیستها را تدوین میکنند و افراد را در لیستها مشخص میکنند اتفاق نمیافتد و تبعاً مجلسی که متعاقب آن نمایندگانی انتخاب میشوند بضاعت لازم را گاهاً ندارند و شاهد هستیم در برخی کمیسیونها فقر مشخص از نظر بحثهای تخصصی وجود دارد. به طور مثال کمیسیون قضائی مجلس همواره کمترین تعداد متقاضی را دارد چون تعداد مورد نیاز ندارد و کم است.
کمیسیون فرهنگی هم همینطور است؟
بله. کسانی که در کمیسیونهای دیگر به لحاظ تخصصی نمیروند اجباراً در کمیسیونهایی که متقاضی کمتری دارد وارد میشوند. برخی از کمیسیونها به شدت برعکس است و پر متقاضی است و همین باعث میشود بضاعت علمی و کارشناسی و تخصصی برای کمیسیونهای مختلف به صورت باکیفیت وجود نداشته باشد. این تأثیر روی قوانینی میگذارد که در مجلس مصوب میشود. ما شاهد این ضعف در قوانین مصوب مجلس در تمام دورهها بودیم و این مجلس نیز تافته جدای بافته از مجالس قبلی نبوده و این ضعف گریبان این مجلس را نیز گرفته است.
رئیس مجلس نقش اساسی در فراکسیونهای شکل گرفته در مجلس دارد
یک بحث دیگر بحث نقش هیأت رئیسه و تمایلی که هیأت رئیسه و رئیس مجلس دارد، است. معمولاً رئیس مجلس نقش اساسی در فراکسیونهای شکل گرفته در مجلس دارد. اینها را به عنوان ساختارهای اصولی مجلس مطرح میکنم و در انتها سراغ سوال شما میروم. وقتی رئیس مجلس انتخاب میشود تبعاً تعداد زیادی از نمایندگان به او رأی میدهند، وقتی این اتفاق میافتد در قالب یک فراکسیون شکل میگیرند و این فراکسیون است که قدرت غالب را در مجلس ایجاد میکند و آن قدرت غالب در تصویب و عدم تصویب قوانین نقش دارد.
ساختاری که در مجلس وجود دارد ساختار معیوب است
بنابراین نقش مستقیم رئیس مجلس و معاونت اجرایی و نیروهایی که در کنار رئیس مجلس ساماندهی لابی تحقق ریاست مجلس را دارند و تبعاً ایجاد فراکسیون اکثریت را در مجلس دارند، بخوبی میتوانند قوانینی که میخواهند در مجلس تصویب کنند و یا از تصویب برخی قوانین با توجه به عدم تمایل خودداری کنند. من فکر میکنم این ساختاری که در مجلس وجود دارد، ساختار معیوب است که در مکانیزم جمع شدن آن وارد نمیشوم چون از حوصله بحث ما خارج است.
چه باید کرد؟
مجلس یازدهم اقدامات بسیار مثبتی نسبت به مجلس دهم داشته است
چطور این فراکسیون جمع میشود و چطور این افراد در این فراکسیون جمع میشوند، خود یک پدیده مهمی در مجلس است که احتیاج به آسیب شناسی در این زمینه دارد. وارد این مبحث نمیشود. بنابراین اینها به قوانینی که در مجالس مختلف مصوب میشود شکل میدهند و قوت و ضعف مجالس نیز بر اساس این پدیده اتفاق میافتد.
اگر بخواهم مجلس دهم را با مجلس یازدهم مقایسه کنم میتوانم بگویم مجلس یازدهم اقدامات بسیار مثبتی نسبت به مجلس دهم داشته است و حتی نسبت به مجلس نهم است. بحث برجام که بسیار حائز اهمیت است، یک مصوبهای در مجلس نهم بود که در طول تاریخ یک کشور ممکن است در یک سده یک بار بحث بااهمیتی همانند برجام اتفاق افتد که در سرنوشت آن کشور در دهههای مختلف مؤثر است. قانونی به محدوده خاصی از افراد موجود در آن مجموعه بر میگردد ولی قوانینی در آن مجلس تصویب میشود که به سرنوشت دهههای بسیار زیادی بعد از خود مرتبط است مثل قانون برجام، قراردادهای مهم و کلانی که برای نظام و کشور تعیین کننده است، مثل قرارداد ترکمنچای یا گلستان که بعد از ۳۰۰-۲۰۰ سال شاهد هستید چه تأثیری این قراردادها در سرنوشت کشور دارد. برجام نیز چنین قراردادی است.
منظور قانون اقدام راهبردی است؟
عرض من اول برجام است. در مجلس نهم برجام تصویب میشود که شکست بزرگی در دیپلماسی سیاسی کشور بود. به لحاظ فناوری و ساختار علمی کشور یک شکست بزرگ برای کشور و نظام بود در حالی که قانون اقدام راهبردی را در مجلس یازدهم مقایسه کنید یعنی درست عکس آن عمل میکند که در مجلس نهم اتفاق افتاد. این به فراکسیونهای موجود در مجلس بر میگردد یعنی نیروی قوه عاقله ای که در مجلس وجود دارد، ممکن است در یک فراکسیون یا در توافق با همه فراکسیونهای مجلس این اتفاق افتاده باشد. در مجلس یازدهم درباره همه فراکسیونها این اتفاق افتاده است. میخواهم نقش فراکسیونها و قوه عاقله مجلس را اشاره کنم. بنابراین شما میبینید قانون اقدام راهبردی قانون کاملاً متفاوت و مغایر با آن قانونهایی است که قدرت نظام را در مجلس نهم و مصوبهای که برای برجام گرفته شد، حذف میکرد.
قانون اقدام راهبردی کاملاً باعث آزاد کردن دست محققین و متخصصین ما در سازمان انرژی اتمی شد
قانون اقدام راهبردی کاملاً باعث آزاد کردن دست محققین و متخصصین ما در سازمان انرژی اتمی شد تا نظام به سمت احقاق حقوق خود در ارتباط با مسئله هستهای برگردد که این هم به نظر من یکی از اقدامات بسیار مهم این مجلس بود. یکی دو اقدام مثبت بیان میکنم چون اقدامات خیلی مثبتی در این مجلس اتفاق افتاد که نباید از حق گذشت. مثلاً رتبه بندی معلمان در این مجلس قانون آن مصوب شد و متعاقباً اجرا کرد و به نفع معلمان بود یا سازوکارهایی که برای شبکههای کسب و کارهای مجازی ایجاد شد که در گذشته دههها مسیر را باید طی میکردند تا کسب و کار خود را قانونی کنند و به ثبت برسانند ولی الان وارد یک سامانه میشوند که در هماهنگی با یک قانون اتفاق افتاد و استارت این از طریق مجلس زده شد و دولت خود را ملزم به اجرای آن کرد. بسیاری از قوانین همچون لایحه خانواده و جوانی جمعیت در این مجلس اتفاق افتاد.
بحث جمعیت بسیار کلیدی و استراتژیک برای جمهوری اسلامی است
بحث جمعیت بسیار کلیدی و استراتژیک برای جمهوری اسلامی است. تصویب این قانون نقش بسیار اساسی و کمک کننده و مهمی در تحقق بحث افزایش جمعیت در ایران دارد. همین باعث شد دست دولت باز است تا دولت بتواند در این زمینه اقدام کند. اینها قوانین مثبت و مهمی بود که در این مجلس تصویب شده است که بسیار مهم است.
قانونی که در مججلس یازدهم درباره آن تعلل شد لایحه عفاف و حجاب بوده است
قانونی که به نظر من جا داشت در این مجلس بدان پرداخته شود و درباره آن تعلل شد لایحه عفاف و حجاب بوده است. لایحه عفاف و حجاب سازوکار مجلس را میدانیم که طرحها باید دوفوریتی باشد که در اولویت قرار گیرد وگرنه قوانین عادی نمی رسند. لایحه عفاف و حجاب با توجه به مسائلی که در سال گذشته اتفاق افتاد جای کار داشت و بنده معتقدم برای مقابله با بحث بی حجابی سازمان یافته در سطح جامعه قوانین مورد نیاز را داشتیم.
ممکن است قانون به روز نبود اما در قانون مجازات اسلامی داشتیم فرضاً کسی که بی حجاب بیرون بیاید ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی میگوید تکلیف چیست و چگونه باید با آن برخورد شود ولی ۷-۲ ماه زندان و ۲۰۰ هزار تومان تا یک میلیون جریمه نقدی دارد. این جریمه نقدی طبیعی است در آن زمان که این قانون مصوب میشد متناسب با شرایط آن زمان بود و این میتوانست با اصلاحیه کوچکی حل شود.
قبول دارم قانونی که الان مطرح شده خیلی همه جانبه تر نسبت به قوانین گذشته است علی رغم انتقاداتی است که به آنچه بیرون آمد دارند اما بحثی که وجود داشت این بود. برای اینکه وضعیت حجاب سامانی پیدا کند میتوانستیم به قوانین گذشته عمل کرد تا قانون کاملتری تصویب شود با توجه به روند کندی که تصویب قوانین در همه مجالس وجود دارد. لذا عرض من این است وقتی قوه عاقله مجلس میداند در صحنه چه وضعیتی است و روند کند تصویب قوانین در مجلس را میداند، لایحه عفاف و حجاب نباید به چنین سرنوشتی دچار شود که بعد از یک سال و نیم از آن حوادثی که اتفاق افتاد که در بستر موضوع حجاب در جامعه اتفاق افتاد، این قانون بین شورای نگهبان و مجلس پاس کاری شود و هنوز هم مصوب نشده است درحالیکه در بیرون میبینیم شرایط اجرای قانون و ساماندهی بحث حجاب و عفاف را متکی به تصویب قانون کردند و این قانون بعد از یک سال و نیم هنوز تصویب نشده است. از قوانین گذشته نیز استفاده نشده است.
دلیل این کندی این روند چیست؟
بی قانونی بدتر ازآن است که قانون باشد ولی ضعف داشته باشد. ضعف قانون را میتوان با اصلاحیه حل کرد ولی بی قانونی خیلی بد است. شما الان میبینید هر جا نهادهای متولی موظف به انجام کار میشوند، وقتی از دستگاههای متولی سوال و جواب میشود که چه کردید و همه خود را وابسته به قانونی میدانند که باید مصوب شود و هیچ کسی خود را نسبت به شرایط موجود دارای تکلیف نمیداند.
این بی قانونی در کشور است، این تلقی بی قانونی در کشور میشود در حالی که قوانین موجود ما وجود دارد. سالیان زیادی به این قوانین عمل میکردیم و خلأ قانون به این سمت نبود که نتوانیم اقدام و عمل در فضای موجود در اجتماع داشته باشیم ولی این دولت در زمینه تکالیف خود متناسب با قوانین موجود کوتاهی کرده و مجلس نیز در ارتباط با این قانون عفاف و حجاب جدیدی که مصوب کرده با کندی و تساهل و تسامح برخورد شده است. به این دلیل تصور میکنم روند کند شده است.
ساماندهی فضای مجازی قانون دیگری که فکر میکنم باید در این مجلس بدان پرداخته میشد
قانون دیگری که فکر میکنم باید در این مجلس بدان پرداخته میشد و معضل بزرگ ماست، بحث ساماندهی فضای مجازی است. تمام کشورها اعم از کشورهای مبدع و ایجادکننده پلت فرمها و سکوهای ارتباطی، خود تابع قوانین و اصول جدی هستند که اخیراً هم شاهد آن بودید که کنگره آمریکا نسبت به تیک تاک عکس العمل نشان داد و سناتورها با فردی که مسئول این شبکه مجازی بود آنطور برخورد میکردند.
آنها نیز حدودی برای استفاده فضای مجازی دارند در حالی که در ایران پلت فرم آمده اما فرهنگ متناسب با مختصات دینی ما وجود ندارد و دولتها به دلیل اینکه سرورها در خارج است و متعلق به بیگانگان است هیچگونه نظارت و کنترل قدرت و اعمال قدرتی در محدود کردن عملکرد اینها با توجه به معیارهای فرهنگی و دینی ما ندارند. بنابراین تکنولوژی آمده بدون اینکه ابزار کنترل گر داخلی آن وجود داشته باشد. این یک خلأ قانونی و بی قانونی محرز در کشور است و لازم بود این را به عنوان اولویت در دستور کار قرار دهند.
وقتی مقام معظم رهبری میفرمایند من اگر مسئولیت رهبری را در جامعه نداشتم حتماً در شورای عالی فضای مجازی میرفتم؛ نشان از اهمیت این حوزه دارد. این هشدار را از رهبری میبینیم و بارها ایشان بحث ناتوی فرهنگی را تاکید کردند و میدانیم بستر بسیار مشخص ناتوی فرهنگی این شبکههای مجازی هستند و در کشور قانونی در این باره نداریم. مجلس به شورای عالی فضای مجازی پاس میدهد و برعکس! این اتفاقی که در سایه این پاس کاری ها به وجود آمده یک خلأ قانون و بی قانونی در این زمینه است.
در گذشته پیام رسان های داخلی بسیار ضعیف بودند و به پیام رسان های خارجی همچون تلگرام پر و بال داده میشد که در ابتدای همه گیری شبکههای مجازی بود اما اقدامی که در این دولت صورت گرفت حمایتهای دولتی بود که کاربران پیام رسان های داخلی به طور روز افزون افزایش یافت و این به سیاست گذاری مدیران مجموعههای موجود و متولیها بر می گردد. اگر این سیاست گذاری درست باشد یکباره از اینستاگرام یا تلگرام به شبکههای داخلی بر می گردند. اگر قوه عاقله نظام که متبلور در ساختارهای مدیریتی کشور است درست عمل کند این خلأ قانونی وجود ندارد و همه چیز به صورت قابل قبول محقق میشود و ما مشکلی نداریم. به نظرم دو اشکال مهمی که مجلس یازدهم دارد این دو مسئله در حوزه فرهنگ است.
فکر میکنید اولویت اول مجلس دوازدهم باید چه موضوعی باشد؟
قولی که متولیان امر دادند، بحث درباره این بود که لایحه عفاف و حجاب را در این مجلس تمام میکنیم و ما نیز امیدواریم در این دوران کوتاه باقیمانده از این مجلس جدید این مسئله محقق شود و این قانون مصوب شود و اشکالات رفع شود. اگر این رفع نشد حتماً اولویت تعیین تکلیف قانون عفاف و حجاب است و همینطور بحث ساماندهی فضای مجازی مطرح شود که از سوی دولت یا نمایندگان مجلس جدید که وارد میشوند خود متقاضی پیگیری قضیه باشند که بر اساس توان نظارتی استفاده کنند و برخورد تکلیفی با دستگاه دولتی کنند یا خود به صورت طرح چیزی را در این زمینه مطرح کنند.
بحثهای اساسی در مجلس آینده وجود دارد که باید درباره آنها اقدام شود ولی من فکر میکنم یک کار خیلی مهم نمایندگان غیر از تصویب قوانین جدید، مجلس سازوکاری دارد و بسیاری از لایحهها و طرحها در نوبت قرار میگیرند و نمیتوان به این شکل عمل کرد و باید طرحهای دوفوریتی موجود کدام از مجلس قبل به جا مانده و این در اولویت قرار میگیرد. طرحهای دوفوریتی و طرحهای یک فوریتی که روال عادی دارد را باید دید و از بین آنها باید هیأت رئیسه اولویت بندی کند و باید دید چه طرحهایی با توجه به نیاز کشور در اولویت است. در شرایط حاضر نمیتوان قضاوت کرد و باید دید سازوکارهای مجلس گذشته چه بود و از بین آنها نظم و انضباطی که وجود داشت را در نظر گرفت.
لیست شورای ائتلاف چقدر در بحث انتخابات خوب عمل کرد؟
شورای ائتلاف شانا منظور است؟
بله.
لیست شورای ائتلاف با مکانیسمی بسته شد و این مکانیسم این بود که گروههای بزرگ و مطرح که به عنوان اصولگرا در کشور به صورت سنتی فعالیت میکردند تحت یک هماهنگی قرار گیرند و از تعدد لیستها اجتناب شود و یک لیست واحد از طرف این نیروها و مجموعههای مطرح و فعالان سیاسی ارائه شود که از تعدد و تکثر لیستها جلوگیری شود اما متأسفانه به دلیل اختلافات و عدم توافقاتی که به وجود آمد شاهد انشعاب لیست دیگری از لیست شورای ائتلاف بودیم.
سازوکار هماهنگی را در جریان جزئیات نیستم که چرا این اتفاق افتاد، در حالی که با انعطافاتی که میشد صورت داد میتوانستیم از رنجش دوستانی که جدا شدند و لیست مجزایی دادند جلوگیری شود و لیست واحد ارائه شود. این مشکلی بود که ایجاد شد. اتفاق مثبت دیگر در لیست حضور جبهه پایداری در این ائتلاف بود. جبهه پایداری اصولی برای خود دارد که معتقد بود افرادی که شائبههای خاصی درباره آنها به لحاظ ملی مطرح است یا افرادی که به لحاظ سیاسی تفکرات متفاوتی دارند که این فرد کاملاً با تفکر و دیدگاههای نزدیک به روزنامه دنیای اقتصاد بود.
بافتی که در مجموعه وجود دارد، تفکرات اقتصادی که در مجموعه وجود دارد تبعاً نیروهای اصلاح طلب در آن مجموعه وجود دارند. کسی که وابسته به آن تفکر است و به لحاظ دیدگاهها به آن تفکر نزدیک است نمیتواند در کنار کسی در این لیست قرار گیرد که ۱۸۰ درجه با آن دیدگاههای اصلاح طلبانه متفاوت است. همخوانی تفکرات ایجاد نمیشود. یا فرضاً کسی که مخالف ۱۰۰ درصد برجام است یعنی به ساختارهای کلی برجام ایرادات اساسی و اصولی وارد میکند نمیتواند کنار کسی قرار گیرد که به وزیر امور خارجهای که برجام را طرح کرده و از کسی که این همه نقد به آن بوده تقدیر کند و به او جایزه بدهد. این اشکالات در مجموعه بود ضمن اینکه افرادی بودند که شائبه مسائل و سوابق و مشکلات مالی داشتند. جبهه پایداری تلاش زیادی در یکسان سازی گرایشات سیاسی لیست و اقتصادی و فرهنگی کرد.
خط قرمز جبهه پایداری این بود افرادی که این شائبهها را دارند و دیدگاههای آنها مشکل دارد، اگر در لیست باشند حضور پیدا نکنند و وحدت نمیکنیم. همین باعث شد تعدادی از افرادی که این مسائل درباره آنها وجود داشت، شائبههای سیاسی یا مالی درباره آنها وجود داشت از لیست توسط هیأت برگزارکننده شورای ائتلاف کنار گذاشته شدند و برعکس افرادی جایگزین شدند که تبعاً با آمدن جبهه پایداری افرادی در لیست قرار گرفتند که این شائبهها درباره آنها مطرح نبود و میتوانست نظرات جبهه پایداری را برآورده کند. درست است تمام افرادی که در لیست قرار گرفتند با معیارهایی که بنده عرض کردم ممکن است همخوانی نداشته باشند یعنی یکدستی کامل در اعضا ممکن است وجود نداشته باشد اما حسن این بود قدری فهرست به لحاظ اعتقادی و سیاسی همگنتر شد.
چه خوب بود جریانی که جدا شد حضور پیدا میکرد و این تعامل به شکل منطقیتر اتفاق میافتاد. به هر حال جبهه پایداری نیز به عنوان جریان سیاسی تا حدی قادر بود در سرنوشت لیست تأثیرگذار باشد و به دلیل میزان تأثیرگذاری خود عمل کرد و لیستی که بیرون آمد را شاهد بودیم.
برای دور دوم هم شانا لیست میدهد؟
فعلاً جبهه پایداری و شانا در حال گفتگو هستند و ممکن است این گفتگوها به نتایج مطلوب برسد.
نکته پایانی را بفرمائید.
نکتهای نیست.